یکی از عناصر مهم در مدیریت انتقال فناوری، مدیریت دانش است.
مدیریت انتقال فناوری، یکی از ملزومات اساسی مدیریتی در کشورهای در حال توسعه است؛ یکی از عناصر بسیار مهم حاضر در آن، مدیریت دانش است. مدیریت دانش و انتقال فناوری میتوانند در کنار هم مزایای قابلتوجهی داشته باشد. نکته مهم اینکه در نبود این دو کنار هم باید متحمل هزینهها و دوبارهکاریهای کلان در مقیاس ملی شویم. چه بسا آن چه کشورها را در برابر قدرتها عقب نگه میدارد ناتوانی آنها در نگهداری و حراست از آن چیزهایی است که با هزینه گزاف میآموزند، درحالیکه کشورهای پیشرو نهتنها از اشتباهات خود درس میگیرند، بلکه انتقال فناوری به دیگر کشورها را فرصتی مناسب برای توسعه دانش خود میبینند.
وضعیت صنایع تولیدی در کشور ما
صنایع مختلف تولیدی در ایران در حال حاضر چه در سطح خرد و چه در سطح کلان کشور، درگیر چالشها و مشکلات متعددی هستند. یکی از چالشهای مهم، پایینبودن بهرهوری در تولید است. از علل آن میتوان خارج از رده بودن بخشی از ماشینآلات صنعتی، روشهای تولید یا بهصورت عمدهتر سطح پایین فناوری و توان بهکارگیری ماشینها را برشمرد. این امر باعث کاهش بازدهی تولید، افزایش اتلاف و ضایعات مواد، انرژی، زمان، افزایش هزینههای عملیاتی و در نهایت منجر به افزایش قیمت تمامشده محصول میشود. صنایع تولیدی کشور برای بقا و رقابت در دوران فعلی بهشدت نیازمند ارتقا و بهبود فناوری تولید هستند. توافقات صورتگرفته در حوزه تحریمها نوید امکان بهرهگیری از امکانات و دانش فنی در زمینه فناوری از کشورهای پیشرفتهتر را میدهد و در این شرایط به نظر میرسد کارخانهها تولیدی به استفاده از فناوریهای بهروز امیدوارتر شدهاند.
فناوری در یک صنعت چگونه ارتقا مییابد؟
ضعف فناوری در صنایع را میتوان در حالتهای مختلفی تصور کرد. گاهی فناوری موجود در یک صنعت مدتهاست منقضیشده و جایگزینهای بسیار کاراتر و بهتری برای آن معرفی شدهاست. بهعنوان نمونه نسلهای مختلف اینترنت موبایل، یا پردازشگرهایی با فناوری جدید که مرتب جایگزین پیشینیان خود میشوند. در چنین شرایطی نیاز به تغییر بنیادین فناوری مورد استفاده وجود دارد. از سوی دیگر، گاهی نقطهضعف را باید در کمبود توانمندیهای فناورانه سازمانها یا صنایع در بهکارگیری فناوری موجود تفسیر کرد؛ چیزی که به سطح آمادگی فناوری یا Technology Readiness Level موسوم است.
برای رفع ضعف در فناوری به هر حالتی که باشد صنایع مختلف دو راه اصلی پیشرو دارند:
توسعه درونزای فناوری
در روش کسب فناوری بهصورت درونزا تمام مراحل توسعه آن از تحقیقات آزمایشگاهی تا استفاده صنعتی به طور کامل در داخل سازمان طی میشود که اغلب کاری زمانبر و هزینه بر است و به جز در موارد خاص همانند فرصتهای جدید ناشی از برخی تحولات انقلابی در زمینه علم یا فناوری که امکان همراهی با جریان جهانی فناوری وجود دارد؛ در بقیهٔ موارد ایجاد درونزای فناوری برای کشورهای در حال توسعه توصیه نمیشود. البته باید استثنائاتی که امنیت ملی، مسائل دفاعی یا محدودیتهایی مانند تحریمها ایجاد میکند را نیز به آن اضافه کرد.
انتقال فناوری از صاحبان فناوری برتر
روش دیگرِ دستیابی به فناوری، خرید و انتقال فناوری از صاحبان فناوری برتر است. در کشورمان همواره انتقال فناوری بهعنوان مهمترین راه کسب فناوریهای مورد نیاز مطرح بوده است؛ اما متأسفانه در بسیاری از موارد انتقال فناوری عمدتاً به خرید تجهیزات و دریافت مستندات فنی اکتفا شده است. ولی نکته قابل تأمل این است که انتقال فناوری یک فرایند یکشبه نیست و پیچیدگیهای خاصی دارد که یکی از جنبههای مهم آن دانش است.
دانش، عنصری مهم در انتقال فناوری
گاهی تصور میشود بهمحض اینکه منبع ارسال و دریافت فناوری وجود داشته باشد عمل انتقال فناوری بهسادگی صورت میگیرد و نیازی به تسهیلگری و پشتیبانی وجود ندارد. این طرز فکر اغلب به شکست در انتقال فناوری میانجامد و جز انتقال تعدادی ماشینآلات و یا تعدادی کاتالوگ، نقشه و دستورالعمل غیرقابلاستفاده چیزی به همراه ندارد. فناوری بایستی از یک کانال ارتباطی که شامل انواع تخصصها و دانشهاست عبور نماید. در ادامه خواهیم دید بدون انتقال دانش، انتقال فناوری رخ نخواهد داد. حتی بدون مدیریت دانش، فناوری در سازمان یا صنعت بلااستفاده خواهد بود؛ چرا كه دانش عنصری اساسی در مقوله فناوری است و مدیریت دانش در جایگاه پشتیبان، موجب میشود فرایند انتقال و بلوغ فناوری به طور مؤثر و کارآمد طی شود.
انتقال فناوری، نگاهی عمیقتر
پیش از بررسی رابطه مدیریت دانش و انتقال فناوری بهتر است به خودِ انتقال فناوری نگاهی بیندازیم. فرایند انتقال فناوری شامل زنجیرهای بههمپیوسته از مؤلفههای مختلف شامل سازمان افزار، اطلاع افزار، فن افزار و انسان افزار است که آموزش، جذب و مورد بهرهبرداری و استفاده قرار میگیرند.
فرایند انتقال تکنولوژی شامل ۶ فعالیت اساسی است.
- شناسایی فناوری: که در آن فهرستی از فناوریهای موجود یا مورد نیاز بررسی و شناسایی میشوند.
- انتخاب: تکنولوژی که در آن یک سازمان با توجه به اهداف استراتژیک و عملیاتی خود و نیز محدودیتهای پیش رو دارد. گزینههایی را از میان فناوریهای فهرست شده در مرحله قبل انتخاب میکند.
- اکتساب: فناوری که در آن فناوریهای منتخب، کسبشده و جهت استفاده در اختیار سازمان قرار میگیرند.
- بهرهبرداری: از فناوری در تولید یا بهبود محصولات و خدمات جدید استفاده میشود و درنهایت منجر به افزایش خلق ثروت و رقابتپذیری مبتنی بر فناوری برای سازمان خواهد شد.
- حفاظت: دربرگیرنده دو رویکرد است. اول حفاظت از اسرار و مزیتهای رقابتی سازمان که در فناوری نهفته است و جلوگیری از انتقال ناخواسته فناوری به فضای بیرونی رقابتی. دوم تعبیه روشهایی برای مستندسازی و حفاظت از تجارب و دانش افراد سازمان.
- یادگیری: جذب و بومیسازی دانش فناوری مبتنی بر انجام، استفاده و تعامل.
بدون انتقال دانش، انتقال تكنولوژی رخ نخواهد داد
اساس مفهوم انتقال فناوری، فاصله دانشی موجود مابین تأمینکننده و واردکننده است، شناخت هر چهبهتر این فاصله، انتظارات از انتقال را بهتر میتواند برآورده سازد. واضح است كه بدون انتقال دانش، انتقال تكنولوژی رخ نخواهد داد. بهمنظور افزایش تواناییهای فناورانه و پیشگیری از بروز مشکلات در بهکارگیری فناوری، بهتر است دانش ضمنی هم در کنار دانش آشکار منتقل شود. شاید بتوان گفت بسته تکنولوژی بدون درنظرگرفتن انتقال دانش ضمنی و آشکار ناقص هست. این دانش میتواند مربوط به واحدهای مهندسی، طراحی، تعمیر و نگهداری، بازاریابی، فروش و دانش تخصصی توليد و خدمترسانی و یا… باشد.
این دانش میتواند در مورد چراییها و چگونگیهای موجود در یک فناوری باشد که یا بهعمد توسط انتقالدهنده جهت حفظ وابستگی و درآمدهای آتی منتقل نمیشود یا از تدوین آن غفلت شدهاست. فرایند انتقال تکنولوژی بهمنظور پرکردن فاصله دانشی و تکنولوژی موجود مابین پذیرنده و انتقالدهنده تکنولوژی، همواره از «مدیریت دانش» بهعنوان یک روش و ابزار مناسب سود میبرد.
نگاه کلان مدیریت دانش و انتقال فناوری
بههرحال در بهترین نمونههای انتقال تکنولوژی نیز همواره نقایصی وجود دارد؛ دو راه کلی برای رفع این نقیصهها وجود دارد:
- اول آن که با شناسایی دقیق شکافهای دانشی، تا حد امکان از منبع انتقال برای کسب دانش استفاده شود. واضح است که در این حالت، آنچه بهتدریج از منبع انتقال به دست میآید در اسناد، مدارک و تجهیزات احتمالی وجود نداشته است و وجود یک پایگاه دانش و سایر ملزومات سازماندهی و بازیابی دانش ضروری مینماید.
- دوم آن که به یادگیری تجربه و درک آتی که از بهکارگیری و تست تدریجی فناوری به دست میآید بهعنوان یک دستاورد ارزشمند نگاه شود. اینکار بهتدریج میتواند خلأهای فناوری را پوشش دهد و سازمان را در بهکارگیری فناوری و قابلیتهای فناورانه به حد مناسبی برساند. در این حالت که همواره در طول چرخه حیات فناوری وجود دارد نیز سازمان باید مجهز به روشها و ابزارهای مناسب در حوزه مدیریت درسآموختهها باشد تا یادگیری ناشی از بهکارگیری فناوری، تبدیل به یک داراییِ سازمانیِ قابلاستفاده شود.
مدیریت دانش و انتقال فناوری – مروری بر جزئیات
اگر به گامهای متوالی انتقال فناوری دقیقتر شویم و هر گام را چه بهعنوان فعالیتی مستقل و چه جزئی از فرایند انتقال فناوری بنگریم بهتر به ارتباط مدیریت دانش و انتقال فناوری پی میبریم. بیایید نقش مدیریت دانش را در این گامها بررسی کنیم:
مدیریت دانش در مراحل شناسایی و انتخاب:
جنس نقشآفرینی مدیریت دانش در این گامها بیشتر راهبردی است. مدیریت دانش باید بتواند با فراهمکردن اطلاعات و دانستههای پیشین و همچنین چینش و بازنمایی دادهها و اطلاعات موجود به اجتناب از خطاهای راهبردی و بهینهسازی تصمیمات کمک کند. مدیریت دانش باید بتواند بهترین دسترسی را به کل داراییهای دانشی سازمان برای شناسایی فناوریهای مناسب و منابع آن فراهم کن. نقشههای دانش در این مرحله بهخوبی ایفای نقش میکند. مدیریت دانش باید بتواند تجربههای تلخ و شیرین در مورد تناسب فناوریها با سازمان ما، تاریخچه تعاملات ما با منابع فناوری و تنگناها و گلوگاههای احتمالی را گوشزد کند. اگر سازمان در مدیریت دانش خوب کار کرده باشد، میتواند بهخوبی مشخص کند از نظر دانشی، ظرفیت پذیرش کدام نوع فناوری را بیشتر دارد تا انتخاب هوشمندانهتری داشته باشد.
مدیریت دانش در اکتساب:
حضور و نقش مثبت مدیریت دانش در این گامها غیرقابلانکار است. صرف خرید و دریافت اسناد و مدارک و یکسری کاتالوگ و توضیحات از مبدأ، کفایت نمیکند و موجب انتقال ناقص و سطحی فناوری میشود. تیم انتقال تکنولوژی بایستی به جمعآوری اطلاعات و دانش صریح و ضمنی، درسآموختهها و حتی نکات ریز مرتبط با فناوری جدید از مبدأ فناوری بپردازند. هرچند سیاست بسیاری از فروشندگان و عرضهکنندگان فناوری بر عدم ارائه اطلاعات و تجربیات بهصورت کامل و وابسته نگهداشتن مقصد فناوری است؛ اما به هر نحو نباید از تلاش دست برداشت تا اکتساب کامل و مؤثر صورت گیرد. اگر در مبدأ فناوری مدیریت دانش پیادهسازی شده باشد مرحله اکتساب باکیفیت بهتری صورت میگیرد. به خاطر بسپارید این مرحله به اندازه اکتساب دانش خبرگانِ در درون سازمانتان با اهمیت عمیق است.
مدیریت دانش در بهرهبرداری و یادگیری:
در بهترین حالت بعد از اکتساب فناوری، هنوز سازمان در بهکارگیری فناوری بالغ نیست. اگر قرار باشد این بلوغ به دست بیاید تنها از طریق بهرهبرداری و یادگیری رخ میدهد. به عبارتی چرخه بهبود مستمر باید در این مراحل وجود داشته باشد. یادگیری درونزای سازمان یا صنعت از این مرحله شروع میشود. حضور و بهکارگیری مدیریت درسآموختهها در مرحله پایانی یادگیری موجب جمعآوری دانش ضمنی و صریح تولید شده در خودِ سازمان میشود و منجر به افزایش مهارت سازمان در استفاده از فناوری میشود. مرحله یادگیری را میتوان در ۲ قسمت زیر خلاصه کرد:
1. یادگیری در زمینه استفاده از فناوری که راندمان سازمان در استفاده از آن را بهبود میدهد.
2. یادگیری در زمینه طراحی و ساخت و پیچیدگیهای سازوکار فناوری و عناصر آن که میتواند ما را قادر به بهبود، توسعه و نوآوری در فناوری کند.
مدیریت دانش در بهبود گامهای انتقال فناوری:
سازمان در هر گام انتقال فناوری که جلو میرود درمییابد چگونه میتوانسته در مراحل قبلی بهتر عمل کند تا مشکلات فعلی را نداشته باشد. هرچند شاید برای فرایند فعلی دیر شدهباشد اما سازمان باید این یادگیری را نگهداری کند در مواجهه با شرایط مشابه از نظر منبع، نوع تکنولوژی و … بتواند آموخته خود را به کار گیرد. این کاری است که تنها از دست مدیریت دانش برمیآید.
مدیریت دانش و انتقال فناوری – سخن آخر
مصادیق بسیاری برای ارتباط مدیریت دانش و انتقال فناوری میتوان برشمرد. مدیریت دانش، با آسان و کوتاهکردن چرخه یادگیری و آزمون و خطا تا رسیدن به مهارت، اعمال تغییرات و نوآوری نقش مهمی در مدیریت فناوری دارد. زمانی که مهارت سازمان ما افزایش یابد و دانش ما عمیقتر شود میتوان دست به نوآوری در زمینه فناوری زد و بهنوعی فناوری را بسته به شرایط خود شخصیسازی کرد. «مدلسازی دانش»، «تبدیل دانشی ضمنی کسب شده به الگوهای دانشی استاندارد»، «مستندسازی به همراه سازماندهی و ساختاردهی مناسب کلیه ورودیهای اطلاعاتی»، همه از قابلیتهای مدیریت دانش است که میتوان جهت پشتیبانی در مراحل اکتساب، بهرهبرداری و بالاخص یادگیری در مسیر انتقال تکنولوژی بهرهبرد.
نکات، درس آموختهها و دانش کسبشده در هر گام ثبت و تدوین میگردند تا برای انجام باکیفیتتر، همگامتر و هم بُعدتر، مورداستفاده قرار گیرند. درنهایت پس از طی کامل فرایند انتقال، مجموعه دروس آموخته کل فرایند برای دفعات بعدبه کار گرفتهمیشوند. بهنوعی ما مدل یادگیری دو حلقهای را طی میکنیم که در آن سیستم تصمیمگیری و عملکرد ما خود را با تجربیات و اطلاعات دریافتی متناسب و بهصورت پویا تغییر میدهد.