آیا تا به حال مشتاق این بودهاید که تبدیل به یک مشاور مدیریت دانش شوید؟
شاید تعداد زیادی از شما علاقه داشته باشید بهعنوان یک مشاور در حوزه مدیریت دانش فعالیت کنید؛ بازاری که در ایران رو به رشد است و در جهان هم حتی اگر دیگر کمتر تحت این عنوان به آن میپردازند اما در شاخههای مختلفی خریدارهای بسیار زیادی دارد. یک مشاور مدیریت دانش چه میکند؟ واضح است که یک مشاور مدیریت دانش به کسبوکارهای مختلف کمک میکند برخی مشکلات خود را با راهکارهای مناسب و مقرونبهصرفهای از جنس مدیریت دانش حل کنند، اما اگر بخواهید با توجه به تخصص و تجربه فعلی خود به یک مشاور خوب در زمینه مدیریت دانش تبدیل شوید باید چهکارهایی انجام دهید؟
اگر تجربه طراحی و راهاندازی عملی یک یا چند راهکار مدیریت دانش را بهعنوان نیروی یک سازمان داشتهاید یا با توجه به زمینه مطالعات و تحقیقات خود علاقهمند به فعالیت حرفهای در این زمینه هستید این نوشته مخصوص شماست. در این نوشته سعی کردهام با توجه به تجربیات ۱۳ سال گذشته مسیری ساده برای شروع فعالیت حرفهای شما ترسیم کنم.
قبل از این که هفت گام را برای شما باز کنم بهتر است به سه نکته زیر دقت کنید.
نکته اول: هدف کوتاه مدت یا بلند مدت؟
مشخص کنید آیا فعالیت بهعنوان یک مشاور مدیریت دانش را بهعنوان یک ایده مقطعی دنبال میکنید یا هدفی بلندمدت است. پاسخ این پرسش دقیقاً میزان زحمت، تلاش و ریزبینی شما را مشخص میکند و تأثیر زیادی در کیفیت اجرای ۸ گام خواهد داشت.
نکته دوم: ویژگی های ژنتیکی یک مشاور مدیریت دانش
یک مشاور در حوزه سیستمهای پیچیده سازمانی، قدرت تجزیه و تحلیل، هوش کافی، بعضاً سخنوری بالا، کاریزمای درونی و حتی یک سری ویژگیهای شخصیتی و ظاهری لازم دارد. برخی از این موارد رسماً به ژنتیک شما برمیگردد؛ البته بسیاری از ویژگیها را میتوانید با تمرین و ممارست ایجاد کنید.
نکته سوم: سازمان های ساده لوح و سهل انگار آهنربای مشاورهای تنبل ولی پرحرف
خیلیها ادعا میکنند سازمانهای ما فرقی بین دوغ و دوشاب قائل نیستند، هر چند این ادعا میتواند درست باشد اما شما همیشه با یک دوراهی مواجهید: راه ساده یا راه درست. اگر میخواهید سازمانهای سادهلوحی که فقط دنبال ظواهر هستند به شما جذب شوند روی توانمندیهای سخنوری خود خوب کار کنید، اگر نه واقعاً باید چیزی در چنته داشته باشید. این را هم مدنظر داشته باشید که یکی از مهمترین ویژگیهای یک مشاور، باور و تعهد به ایجاد ارزش برای کسب و کار مشتری اوست و اصولاً با حرفهای زیبا ارزش خلق نمیشود.
گام 1. تمرکز، تمرکز، تمرکز
یک مشاور خوب در همه چیز حرفهای نیست، هر چند شاید خیلی چیزها بداند. مهندسی دانش، مهندسی مبتنی بر دانش، معماری دانش سازمانی، مدیریت تغییرات دانشمحور، و دهها موضوع دیگر در محدوده مدیریت دانش و مفاهیم وابسته وجود دارد. علیرغم این که توصیه میکنم به کل موضوعات این حوزه اشراف داشته باشید اما در یکی دو تا حرفهای شوید. مثلاً با توجه به سابقهای که در مدیریت تکنولوژی دارید سعی کنید مشاور مدیریت دانش در پروژههای انتقال تکنولوژی باشید. تمرکز به شما مزیت رقابتی میدهد.
گام 2. منابع خوب داشته باشید، الگو بسازید.
منابع فارسی خوب کم است. منظورم مقاله و کتاب دانشگاهی هم نیست. مهمترین قابلیت و دارایی یک مشاور، متدهایی است که بهوسیله آنها مشتری خود را گامبهگام در یک مسیر فکری جلو میبرد تا به نتیجه صحیح برسد. اگر میخواهید عملاً بدانید چه تکنیکی در کدام صنعت در چه شرایطی جواب میدهد و روش اجرای آن چیست منابع محدودی خواهید داشت. حتماً سعی کنید متدهای خود را مکتوب کنید و مرتب بعد از هر تعامل با مشتری آن را بهروز کنید. برای این منظور میتوانید از الگوهای آماده ما هم استفاده کنید.
گام 3. جعبه ابزار خود را کامل کنید استراتژی، نرم افزار …
مشتریان در حوزه مشاوره، آهسته آهسته به شما اعتماد پیدا میکنند و دوست دارند خدمات کاملی به آنها ارائه دهید. مثلاً شما نیاز دارید بقیه سیستمهای مدیریتی/سازمانی را نیز بشناسید. از طرفی حتماً در اجرای راهکارهای مدیریت دانش باید برای یک سری نیازمندیهای نرمافزاری هم پاسخ بدهید. شاید لازم است با شناخت خوب، بتوانید به مشتری خود در انتخاب پلتفرم نرمافزاری مدیریت دانش نیز کمک کنید. درهرصورت سعی کنید مثل سربازی باشید که سازوبرگ و نیروی پشتیبانی کافی دارد نه آنقدر زیادی که دستوپاگیر باشد (مشکلی که خود دچار آن شدم) و نه آنقدر کم که خلع سلاح شود.
گام 4. مشتریان درست را هدف بگیرید و آن ها را مطالعه کنید.
با توجه به توانمندیها، سوابق و آشناییهای خود و شناختی که از کسبوکارهای مختلف دارید سعی کنید از بین تعداد زیادی از مشتریان احتمالی، بخشهای مناسبِ خود را انتخاب کنید. مثلاً اگر سابقه کاری شما در حوزه سیستمهای کیفیت است و تمایل دارید مشاور مدیریت دانش باشید سعی کنید شرکتهای کوچک و متوسطی را هدف بگیرید که برای الزامات ایزو ۹۰۰۱/۲۰۱۵ ملزم بهپاس کردن الزامات مدیریت دانش هم هستند. انتخاب درست مشتریان اولیه، فاصله شما را با موفقیت کمتر میکند. این اشتباهی است که من شخصاً سالها از آن متضرر شدم.
گام 5. محتوای با کیفیت تولید کنید.
برای مشتریان امروز محتوا حرف اول را میزند. فرض کنید در یک مرکز استان هستید که هیچ ارائهکننده خدمات مدیریت دانش وجود ندارد. مشتریان در محدوده شما اگر در کانالهای محلی و وبسایتهای شهر شما محتوای خوب و غنی در زمینه مدیریت دانش پیدا کنند که هم استانی آنها با تلاش و زحمت ایجاد کرده حتماً تمایل بیشتری به استفاده از دانش شما خواهند داشت تا من که در تهران هستم. هیچوقت دیر نیست. از همینالان شروع کنید و با توجه به شناختی که از فرهنگ و منطقه جغرافیایی خود دارید محتوای خوب (متن، تصویر و محتوا) ایجاد کنید و برای افزایش آگاهی مشتریان خود وقت بگذارید. اگر شما این کار را نکنید دیگران میکنند. شاید باور نکنید ولی بعد از ۱۳ سال تلاش یکی دو سال است احساس میکنم مشتریان، آگاهی نسبی به مدیریت دانش پیدا کردهاند؛ آن هم حدود ۳۰% مشتریان.
گام 6. روی برند شخصی خود کار کنید و شبکه سازی کنید.
سرمایه ارتباطی در حوزه مشاوره بسیار مهم است. گاهی این سرمایه ارتباطی را بهصورت فعال و بهواسطه توان ارتباط برقرارکردن ایجاد میکنید، گاهی هم تلاش مستقیم نمیکنید ولی با انجام کار خوب در بلندمدت این سرمایه بهصورت غیرمستقیم شکل میگیرد؛ من در اولی بسیار ضعیف و در دومی قوی عمل کردم. فقط دقت کنید منظورم از سرمایه ارتباطی، لابی و بدهبستانهای رایج نیست؛ سرمایه سالم ارتباطی مدنظر من است.
گام 7. برای یادگیری حرص بزنید.
مشاوری که فکر کرد همه چیز را بلد است مرده است. با مشتریان مثل استاد برخورد نکنید. در اصل مشتریان استاد شما هستند. برای یادگیری حریص باشید. تنها رمز موفقیت یک مشاور مدیریت دانش یادگیری مستمر در بلندمدت است. اگر راهحلهای کنونی شما با راهحلهای ۳ سال پیش شما فرقی نکرده پیشنهاد میکنم بهجای مشاوره مدیریت دانش، چلوکباب بفروشید.
گام 8. از شروع نترسید.
هیچ مشاوری علامه نیست و قرار هم نیست علامه باشید تا اولین مشاوره خود را شروع کنید. پس نترسید و شروع کنید.