بصری سازی دانش چیست؟
بصری سازی دانش به معنی استفاده از بازنماییهای بصری (Visual Representations) برای انتقال دانش بین حداقل دو انسان یا بین ماشین و انسان است. هدف بصری سازی دانش، بهبود انتقال دانش از طریق شیوههای نمایش کامپیوتری یا غیر کامپیوتری است. نمونههایی از این بازنماییهای بصری، طراحیها، نمودارها، تصاویر، اشیا، بصری سازی تعاملی، برنامههای بصری سازی اطلاعات و داستانها هستند. بصری سازی دانش، علاوه بر مفاهیم، به دنبال انتقال بینش، تجربه، تمایلات، ارزشها، انتظارات، دیدگاهها، نظرات، و پیشبینیها هم است.
برای این مفهوم، شیوههای مختلفی از زمینههای متفاوت مانند ارتباطات بصری (Visual Perception)، علم ارتباطات (Communication Science)، ادراک بصری (Visual Cognition) و مدیریت دانش بهکار گرفتهمیشود. در پستهای با این موضوع، نمونههای جالب بصری سازی دانش را بهعنوان ابزاری در حوزه فناوری مدیریت دانش معرفی میکنم. این پست بهروزرسانی و بازسازی مقالهای است که در سال 1389 منتشر شد.
هر مفهومی قابل بازنمایی بصری است.
به کمک بصری سازی میتوان مفاهیم زیادی را در قالب یک صفحه نشان داد. استفاده از این مفاهیم در مدیریت دانش کاربرد فراوانی دارد و میتوان به کمک آنها، تصمیمات سریع و بهینهای گرفت. یکی از نتایج اینکار، بازگشت سریعتر سرمایه خواهد بود. به این مثال توجه کنید: در مدل بالا فرض کنید که هر دایره نشاندهندهٔ یک زمینه علمی باشد. به کمک رنگها میتوان برای تواناییهای علمی یک کشور یا سازمان در یک حوزه خاص، نمرهای تعیین کرد. (هر رنگ نشاندهندهٔ یک نمره است و این نمرهها میتوانند کیفی باشند؛ فوق پیشرفته، پیشرفته، متوسط، ضعیف، …).
فاصله دایرهها از یکدیگر، نشاندهندهٔ شباهت حوزههای علمی گوناگون و میزانی است که با هم ارتباط معنایی دارند. خطوط میان حوزهها هم نشاندهندهٔ ارجاعاتی است که هر حوزه به حوزههای دیگر دارد. هر چه تعداد این ارجاعات بیشتر باشد، خط واصل آنها پررنگتر خواهد بود. با وجود شفاف بودن تعریف این مفهوم برداشتهای اشتباهی از آن دیده میشود که در ادامه به چهار مورد اشاره میکنم.
چهار برداشت اشتباه در مورد بصری سازی دانش
بصری سازی یا Visualization، عنصری کلیدی در ادراک صحیح از دانش برونیسازی شده یا آشکار است. در اصل در بصری سازی دانش به دنبال شیوههای کارا و اثربخش بازنمایی مدلهای دانش هستیم که بهعنوان تجسمی از یک مدل ذهنی شکلگرفتهاند. اما در حوزه بصری سازی، خصوصاً در گامهای ابتدایی، اشتباهات و برداشتهای نادرستی رخ میدهد. این اشتباهها میتواند تلاشهای سازمان یا تیم در بهینهسازی سیستم مدیریت دانش را به هدر دهد. این برداشتهای اشتباه شامل:
اشتباه شماره ۱: میخواهیم اطلاعات را خوشرنگ و لعاب تر کنیم!
عمومیترین برداشتی که از کاربرد بصری سازی در مدیریت دانش یا هر حوزه دیگری وجود دارد همین مورد است. حتماً برای شما هم پیشآمده که بصری سازی جالب و زیبا (نقشه دانش، گزارشهای تحلیلی، و …) دیدهاید و وسوسه شدهاید که کاش میشد اطلاعات خودتان را در آن قالب ببینید یا به دیگران ارائه کنید. برایناساس، گاهی مشتریان به ما میگویند: این اطلاعات را دارم چطور میتوان در مدیریت دانش آن را به شکل جالبتر و سرگرمکنندهتری نشان داد! مهم دادهها، اتصالات و ارتباطات پنهانبین آنهاست که در یک جدول نمیتوان دید اما با بصری سازی به طرز مفیدی آشکار میشود.
اشتباه شماره ۲: نرمافزار همه کارها را در بصری سازی دانش انجام میدهد!
این یک باور کاملا اشتباه است. در بحث بصری سازی دانش که پیش بروید میبینید امکانات بسیار متنوعی در دسترس دارید که هر کدام در شرایطی به کار می آیند. اگر این موضوع برایتان جذاب است توصیه میکنم حتما سری به سایت www.FlowingData.com بزنید. با مطالعه بیشتر در این زمینه میبینید که هر فرد یا پروژه بنا بر نیاز خود از یک برنامه یا ابزار استفاده کرده است. بسیاری از هم ابزار مورد نیاز خود را توسعه دادهاند. البته توسعه فناوریهایی مانند AJAX و ابزارهای مبتنی بر آن (مثلا رجوع کنید به http://www.jsplumb.org/jquery/demo.html، www.Prefuse.org، و هزاران مورد قابل جستجو در وب) کمک شایانی به بصری سازی در وب کردهاند و روز به روز در حال گسترش نیز هستند.
حتی ابزارهایی مانند ThinkMap (بر پایه JAVA) که از عمومیت کاربرد بالایی در بصری سازی اطلاعات و دانش برخوردارند، نمیتوانند جواب قطعی نیاز شما برای بصری سازی باشند. گاهی ممکن است هدف شما از بصری سازی، تحلیل و فراهم کردن امکان استنتاج و تصمیم گیری باشد؛ یا شاید برای انتقال بهتر یک مفهوم و بهبود بازنمایی یک دانش (Knowledge Representation) از بصری سازی دانش استفاده کنید، این دو دیدگاه اساسا نگاه شما به ابزاری که برای بصری سازی استفاده می کنید را تغییر میدهد.
اشتباه شماره ۳: هرچه اطلاعات بیشتری در یک نما از بصری سازی شما قرار بگیرد بهتر است!
نه اصلاً اینطور نیست. البته این تلهای است که خود ما هم در زمان اولین تلاشهایمان برای بازنمایی نقشه دانش یا بخشهای ناوبری نرمافزار مدیریت دانش «رای ون» بهشدت در آن درگیر شدیم. بارها به این فکر کردیم که چه خوب میشد اگر در یک نمای خاص همه اطلاعاتی که به درد کاربر میخورد به او ارائه کنیم؛ یا کاربر اگر خواست تمام گراف دانش سازمان را که شاید صدها گره داشته باشد به همراه روابطش یکجا ببیند چگونه اینهمه گره و رابطه را در یک فضای محدود بچینیم؟!!
گاهی لازم است از نمایش برخی عناصر کماهمیتتر صرفنظر کنیم. همچنین تکیه بر زمینه یا محدودهای که کاربر در لحظه به آن احتیاج دارد کمک میکند حجم زیادی از دادههایی که نامربوط است فیلتر شود. به عبارتی بهاصطلاح غربیها باید دانش و متادیتای مرتبط با آن را Context Based نمایش داد. در این حالت تعاملی بودن (Interactivity) و این که بنا بر درخواست بتوان دانش یا ساختار دانش را بازآرایی کرد به کار کمک میکند. جان کلام این که سادگی و رسایی از فشردگی و هوشمندی خیلی زیاد، همیشه نتیجه بهتری میدهد. راهکار آزمودن اینکار هم بسیار ساده است. تنها کافی است که بصری سازی خود را به یک فرد ناآشنا با موضوع که در زمینه بصری سازی نیز خبره نیست نشان دهید تا ببینید چه بازخوردی میگیرید.
اشتباه شماره ۴: بصری سازی دانش باید کاملاً دقیق باشد!
اگر از بصری سازی میخواهید برای نمایش مقادیر دقیق و استاندارد استفاده کنید مزیت زیادی برای شما نخواهد داشت. دقت مهم است؛ اما بصری سازی کمتر به مقادیر مجرد میپردازد بلکه هدف آن بیشتر انتقال مفاهیم با توزیع دادهها در زمان و فضا است. در بصری سازی به دنبال نمایش و درک الگوها هستیم، تا مقایسه کنیم و یاد بگیریم. اگر نمایش دقیق تکتک اجزا مهم است چرا از جدول استفاده نکنیم؟
نمونه بصری سازی دانش مربوط به نقاط قوت علمی ملل مختلف
- به نظر شما دانشمندان ایرانی بیشتر به کدام زمینههای علمی علاقهمندند؟
- فکر میکنید در کشورمان طی سالهای آتی در کدام زمینه پیشرفت بیشتری حاصل خواهد شد؟
- اگر بخواهید برنامهای جامع برای تخصیص سرمایههای فکری کشور طراحی کنید، بر چه اساسی عمل خواهید کرد؟
به کمک تحلیلهای بصری میتوان به توانمندیهای ملل مختلف در عرصههای گوناگون علمی پی برد. زمینههای علمی همچون ریاضیات، فیزیک، زیستشناسی، اخترشناسی، …. حین اجرای تحلیلها، برخی از الگوها بهسرعت نمایان میشوند. برای مثال، اولویتهای علمی کشورهای انگلستان، استرالیا، کانادا و ایالات متحده آمریکا، به یکدیگر شباهت زیادی دارند. این در حالی است که انگلستان بیشتر روی علوم اجتماعی و سلامت روانی، استرالیا بر زیستشناسی و کانادا بر علوم کامپیوتر تمرکز دارد. برای مشاهده تصویر با وضوح بالا روی آن کلیک کنید.
یک نمونه بصری سازی جالب برای مفهوم دانش
حالا و با توجه آنچه که در این مطلب خواندید میخواهم یکی از سادهترین، نمونههای بصری سازی دانش برای مفهوم دانش را در قالب تصویر زیر به شما نشان دهم. امیدوارم این مطالب نیاز شما برای شناخت بهتر این مفهوم را برآورده کرده باشد.
اگر مشتاق شدید تا بیشتر با نمونههای عینی بصری سازی دانش آشنا شوید دو مقاله استفاده از بصری سازی برای دادههای جام جهانی 2014 و استفاده از بصری سازی در پروندههای حقوقی صنعت موبایل، مقالههایی مناسب شماست.
یک پاسخ
بسمه تعالی
با سلام و احترام
واقعیت این است که از جمله مشکلات کسانی که در حوزه مدیریت دانش فعالیت می کند از قابلیت انتزاعی بودن دانش بر می خیزد. ضمن اینکه بسیاری از خبرگان سازمان (منابع دانش انسانی) افراد بصری هستند. یعنی وقتی چیزی را می بینند لب به سخن می گشایند. لذا بصری سازی دانش می تواند سرعت و کیفیت ارتباط با آنها بهبود ببخشد. ضمن اینکه چون دانش پدیده ای چند جنبه ای (و مالتی دیسیپلین) است بصری سازی دانش درک های چدیدی نسبت به جنبه های دیگر دانش را هم فراهم می کند
موفق باشید