اعتماد به نفس انواع مختلفی دارد؛ داشتن برخی از انواع آن مفید است و برخی مضر. اعتماد به نفس هم می تواند تعبیر فردی و هم تعبیر گروهی و حتی ملی داشته باشد. گاهی اعتماد به نفس ملی می تواند کشوری را از قهقرای فرهنگی، اقتصادی و یا اجتماعی برهاند. اعتماد به نفس یک وضعیت روحی است که فرد یا گروه به خاطر تجربه های قبلی به داشته ها و توانایی های فعلی خود برای موفقیت در شرایط آتی باور دارد. یکی از انواع اعتماد به نفس، اعتماد به نفت است! اعتماد به نفت صد البته از انواع مضر اعتماد به نفس است که می تواند ملت ها را تنبل، متوقع و طفیلی و دولت ها و حاکمان را همه چیزدان، سرمست و بی تدبیر کند. بدتر از همه برای شرایط امروز، اعتماد به نفت قاتل اقتصاد دانش بنیان است.
چرا اعتماد به نفت ویران کننده است؟
به هزار و یک دلیل می توان اثبات کرد تکیه بر نفت اشتباهی راهبردی در مدیریت کلان یک کشور است. برخی از این دلایل را در ادامه گوشزد می کنم:
- سایر مزیت های نسبی دیده نمی شوند
وقتی به نفت به عنوان یگانه مزیت، آن هم از نوع خدادادی اش تکیه شود، سایر مزیت های نسبی دیده نمی شود. از آن جا که افسار بخش بسیار قابل توجهی از حجم اقتصاد نفتی در اختیار دولت ها قرار می گیرد، و ساختارهای حاکمیتی فی النفسه علاقه و تعهدی به نوآوری ندارد، بسیاری از مزیت های نسبی مانند گردشگری، فناوری اطلاعات، فناوری های نو و … نقشی در اقتصاد کشور نخواهند داشت. نوآوری، شرکت های نوپا، ایجاد مزیت های خاص مبتنی بر دانش، طبیعتا در برابر سهولت خام فروشی نفت رنگ می بازد.
- تخم مرغ ها در یک سبد
اعماد به نفت مصداق بارز قرار دادن تمامی تخم مرغ ها در یک سبد است؛ این کار اقتصاد را نسبت به تغییرات بسیار شکننده می کند؛ متکی بودن بر فروش نفت یعنی به پیشواز مشکل رفتن. بازگشت پذیری در شرایط بحران یا (Resiliency) با اقتصاد نفتی منافات دارد. اقتصاد مقاومتی و بخش انکارناپذیر آن یعنی اقتصاد مبتنی بر دانش، این همه ریسک را بر نمی تابد.
- تکیه بر باد
تکیه بر درآمدهای نفتی تا کی ممکن است؛ ذخایر نفتی سراسر جهان شاید تا قبل از پایان عمر من و شما به اتمام برسد. تکیه بر دانش و تولید مبتنی بر دانش و در سطح بالاتر آن توجه به مکانیزم های کلان اقتصاد مبتنی بر دانش تنها راه رهایی مقیاس پذیر از این بن بست است.
- تولید کاموا در بازاری که همه رایانه می خواهند
هیچ کدام از مسائل بالا را هم که در نظر نگیریم؛ اقتصاد نفتی اساسا یک اقتصاد نابینا و ناشنوا نسبت به شرایط محیطی می شود؛ بازارها تغییر کرده اند، اولویت ها عوض شده اند، ترکیب نیازها و کالاها و شکل عرضه و تقاضا به سمت ارزش های افزوده بالاتر رفته اند؛ هر چند نیاز به محصولات پایه، غذا، کشاورزی و صنایع Low Tech همیشه وجود دارد، اما اتکا بر نفت مثل این می ماند که تا ابد کاموا تولید کنید آن هم به روش سنتی، در بازاری که همه برای رایانه سر و دست می شکنند.
- بی خیالی نسبت به ظرفیت خصوصی
اقتصاد های متکی بر نفت، نیازی به درآمدهای مالیاتی ندارند، پس برای بنگاه های خصوصی و بهبود وضعیت آن ها اهمیتی قائل نیستند، گویی یک ارباب برای زعامت ده ها میلیون رعیت کفایت می کند و خرج همه را می دهد. در این شرایط شرکت های دانش بنیان مجال رشد، خلق محصول و ارائه آن به بازار داخل و خارج را پیدا نمی کنند. حتی اگر پیدا کنند راهکارهای خود را به مردم یا سازمان هایی می فروشند که درآمد نفتی دارند. اقتصاد دانش بنیان یعنی تکیه بر دانش توزیع شده بین تک تک مردم و خلق ارزش از آن ها در یک فضای حمایت شده. این حرف ها در فضای نفت خریداری ندارد.
پُر اعتماد به نفت ترین کشورهای جهان
به گزارش اینوستوپدیا (Investopedia) در ابتدای سال 2016، پنج اقتصاد دنیا که بیش از همه بر نفت متکی هستند به شرح زیر است. در پرانتز رتبه هر یک از کشورها را بر اساس شاخص های اقتصاد دانش بنیان (KEI) از بانک جهانی می بینید:
- ونزوئلا (86)
- لیبی (120)
- آنگولا (143)
- روسیه (55)
- کویت (64)
به جز کویتی ها که مشابه کشورهای حاشیه خلیج به دلایل متعدد به رفاه و رشد نسبی و گول زننده رسیده اند و روسیه که هنوز سایه ای از اقتدار تاریخی خود را با برخی سیاست های مناسب رشد اقتصادی درآمیخته، در کل واضح است که تکیه نفت با فراهم کردن زیرساخت های اقتصاد مبتنی بر دانش منافات عمیقی دارد.