جمعسپاری (Crowd-sourcing)، نوآوری باز (Open Innovation) و دادههای باز (Open Data) واژههایی هستند که کمابیش شاید به گوش شما خورده باشد. امروزه جریانِ مناسبِ دانش و نوآوری برای کسب مزیت رقابتی بسیار تعیینکننده است. به همین دلیل نوآوری به یکی از ارکان مهم برای موفقیت سازمانها بدل شده است.
نوآوری به فرایندی اطلاق میشود که طی آن «یک ایده یا اختراع به محصول یا خدمتی تبدیل میشود که یا ارزشافزوده خلق کند یا مشتریانِ سازمان حاضر باشند برای آن پول بپردازند». نوآوری بهصورت کلی به دو دسته بسته و باز تفکیک میشود. استفاده از نوآوری باز در سازمانهای پیشرو امروزی رواج زیادی پیدا کرده است. از آن جا که نوآوری با تکیه بر دانشِ موجود در فرای مرزهای سازمان انجام میشود میتواند برای مدیریت دانش در حوزه دانشِ برونسازمانی بسیار مهم باشد.


برترین عامل تضمین حیات یک شرکت
فضاي رقابتی پیچیده به سازمانها اجازه ایستایی و سکون را نمیدهد و شرط بقاء آنها پویایی، پیشنگری و بهرهوری است. در بازار رقابتی امروز که مشخصه اصلی آن عدم قطعیت است شرکتهایی توان رقابت و حیات را دارند که دانش را در خود ایجاد کرده، آنرا توزیع و تبدیل به کالا و خدمات کنند. راهکار تحقق این شروط براي هر نوع سازمانی و هراندازه ای، نوآوري سازمانی است. یکی انجمنهای مدیریت در آمریکا که بیش از ۵۰۰ مدیر فعال در بخشهای مختلف اقتصادی امریکا دارد، طی گزارشی «خلاقیت و نوآوری را بهعنوان برترین عامل تضمین حیات یک شرکت در قرن ۲۱ معرفی میکند».
استفاده از نوآوری بسته در قرن بیستم
از ابتدای قرن بیستم تا کنون سازمانها بیشتر از مدل بسته استفاده کردهاند. ویژگیهای نوآوری بسته عبارتاند از:
- اتکا داشتن به منابع فکری و ایدههای درونسازمانی؛
- اعمال کنترل شديد در خارجشدن ایدهها و طرحها از سازمان برای انحصار منافع حاصل از آنها؛
- طی شدن همه زنجیره خلق ايده تا خدمات پس از فروش توسط يک سازمان؛
- جذب و استخدام خوشفکرترین و بهترين متخصصان؛
- داشتن آزمايشگاه و پژوهشگاه متمرکز قدرتمند در سازمان؛
- ايجاد انحصار دانشی؛
- بايگانی ایدههایی که فرصت طیکردن چرخه تولید و عرضه را در سازمان نداشتهاند تا زمانی که اين فرصت پیدا شود و
- ايجاد تنها يک کانال توزيع انحصاری برای هر محصول.
این مدل محدودیتهایی دارد که کفاف سازمانهای پیشرو و رقابتِ فشرده را نمیدهد.
ورود نوآوری باز، برای اصلاح محدودیتها
«میتوان گفت که این مدل استفاده آگاهانه از جریانهای ورودی دانش به سازمان و جریان خروجیِ دانش از سازمان بهمنظور تقویتِ نوآوریِ داخلِ سازمان». نوآوری باز میتواند باهدف توسعه بازارها و توسعه محصولات و خدمات در خارج از سازمان به کار گرفته شود.


این مدل به تبادل دانش در بین شرکتهای تولیدی، شرکا و تأمینکنندگان، مشتریان و یا هرگونه افرادی که به نحوی در خارج از محیط سازمان با آن تبادل دانش دارند، میپردازد. تمرکز اصلی نوآوری باز بر تبديل محدودیتهای نفوذناپذیر شرکت به يک غشاء تقریباً نفوذپذیر است تا این مدل را قادر سازد بهآسانی بین محیط خارجی و مراحل مختلف تحقیق و توسعه داخلی حرکت نماید. در این پارادایم مرزهاي بین یک بنگاه و محیطش نفوذپذیرتر میشود و نوآوری میتواند بهراحتی به بیرون و درون بنگاه جریان پیدا کند. در این مدل مرزهای سازمان برای تبادل و حرکت دانش و ایدهها به درون و بیرون میشکند. حالا بنگاه میتواند از ایدههای خـارجی و مسـیرهاي داخلـی و خارجی از بازار بهخوبی استفاده نماید. در نوآوري باز فرض میشود کـه شرکتها میتوانند علاوه بر ایدههای درونسازمانی از ایدههای خارج از سازمان نیز بهرهمند شـوند.


بهنوعی سازمان خاصیت موبیوسی پیدا میکند؛ خاصیتی که در آن رابطه بین «درون» و «بیرون» را وارونه میکند. یعنی هر نقطه از یک سطح موبیوسی درعینحال که درون است، بیرون نیز است! نوار موبیوس درون و بیرون ندارد بنابراین در یک تغییر پیوسته، نوعی دگرگونی در ماهیت یک فضا صورت میگیرد. در واقع در این حالت فضا خاصیت دوگانه اما پیوسته پیدا میکند. بهنوعی همان گونه که نوار موبیوس درون و بیرون ندارد، سازمان نیز اینگونه میشود.
هر آنچه که باید از نوآوری باز بدانید.
دراین نوع از نوآوری، بر استفاده از تمام ظرفیتهای درونی و بیرونی يک سازمان برای ايجاد ايده و طی شدن زنجیره خلق ايده تا خدمات پس از فروش، توسط يک يا چند سازمان مختلف و استفادهٔ حداکثری از ظرفیت ديگر سازمانها تأکید میشود. يکی از داغترین موضوعات در مديريت نوآوری، نوآوری باز است. اين الگو مفهومی غنی است که میتواند در بسیاری از زمینههای مختلف اجرا گردد. در الگوی نوآوری باز، شرکتها بخشی از فرایند تحقیق و توسعه را برونسپاری میکنند. آنها از ایدههای خارجی استفاده کرده و پیوسته محصولات جديد رقبا و شرکتهای پیشرو را رصد میکنند. سپس روی محصولاتی که موفق بودهاند، سرمایهگذاری میکنند. در بعضی از موارد نیز با رقبا و ديگر مراکز پژوهشی همکاری مشترک انجام میدهند.
جایگاه مشتری در این مدل
در مدل نوآوری باز مشتریها نیز بهعنوان همکار در فرایند تحقيق و توسعه نقش فعالی را بازی میکنند. این در حالی است که در نوآوری بسته تمام مراحل در داخل همان شرکت انجام شده و مشتری تنها نقش دریافتکننده غیرفعال محصول يا خدمات را دارد. شايستگی اصلی در فرایند این نوآوری بر پايه مديريت تشريک مساعی و همکاری مشترک در انجام پروژههاست.
مدیریت دانش و نوآوری
بهکارگیری نوآوری باز در سازمان نیازمند تغییرات بنیادی در مدل کسبوکار سازمان و استفاده از ابزارهای مناسب برای پشتیبانی از آن است. از طرفی بهکارگیری سیستم مدیریت دانش، تغییر در ساختار سازمانی برای توجه به یکسری فرایندها و شبکهسازی از جمله مؤلفههای بهبود دهنده و مؤثر بر آن در سازمانها است. در نوشته بعدی (بخش دوم) به زیرساختهای لازم برای نوآوری باز خواهم پرداخت و نقش مدیریت دانش در آن را به شکلی دقیقتر تبیین میکنم.