نمونههایی که در آن نیاز به مدیریت درسآموختهها احساس میشود.
در یک شرکت EPC، هزینه زیادی بابت اشتباهاتی که در تخمین بستههای کاری در بخش مهندسی رخ میدهد به شرکت تحمیل میشود، این اشتباهات، در طول پروژه خود را در تخمین هزینهها، زمان و محدوده پروژه نشان میدهد و میتواند مشکلات سنگینی برای شرکت ایجاد کند، در حالی که بسیاری از نکاتی که در نحوه تخمین بستههای کاری بسته به شرایط پروژه لازم است در پروژههای پیشین خود را نشان داده است؛ ولی جایی ثبت نشده است.

در شرکتی که کار طراحی و مهندسی محصول را انجام میدهد، تبدیل کردن یک ایده به یک محصول نیازمند استفاده از تمامی مبانی طراحی و همین طور دانستن دقیق روابط بین پارامترهای سیستمی است. در هر دور طراحی و تست، بخشی از این مبانی طراحی و روابط در ذهن افراد شکل میگیرد؛ اگر این موارد به شیوهای مناسب ثبت و سازمان دهی نشود، پروژههای طراحی این شرکت نه به موقع تمام میشود نه توان طراحی این شرکت افزایش مییابد.

در یک بحران شهری، نهادهای متولی برای مدیریت وارد عمل میشوند، پس از اتمام مشخص میشود اگر در ترتیب ورود نیروهای مختلف و اقداماتی که انجام شده تغییراتی اعمال میشد، میزان خسارات جانی و مالی میتوانست بسیار کمتر باشد، حال چگونه تضمین کنیم این الگوی جدید در بحران مشابه بعدی به درستی استفاده میشود؟ چگونه این الگو را ذخیره و نگهداری کنیم؟

در شعبه یک بانک، دستگاه خودپرداز دچار مشکلی میشود که برای راهاندازی آن نیاز به دانستن نکته خاصی هست؛ تا زمانی که تیم پشتیبانی شرکت سرویس دهنده برسد، امکان سرویس دهی به مشتریان وجود ندارد در حالی که مشکل توسط خود افراد شعبه قابل حل بوده است؛ آیا نکتهای که افراد این شعبه خاص یاد گرفتهاند باید محصور به همان شعبه بماند یا بین تمام شعب به اشتراک گذاشته شود؟

قبل
بعدی